ای روز بــــرآ...

ساخت وبلاگ
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

ای روز بــــرآ......
ما را در سایت ای روز بــــرآ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8aranellas4 بازدید : 76 تاريخ : جمعه 21 بهمن 1401 ساعت: 22:05

آسمون سُرخه، گس و سنگینه. گس جوری که انگار تمام جهان رو مچاله کرده تو همین یه تیکه. سنگین جوری که انگار یه روکش انداخته روی محله و هر تیکه رو به یه سرزمین جدا، یه جزیره تبدیل کرده و همه صداها رو مثل چپوندن یه بالش روی سر خفه کرده (البته به‌جز صدای ماشینی که گیر کرده و زنی که بیشتر از بازی داره از جیغ زدن لذت می‌بره! یه‌عنوان یه زن هیچ‌وقت نفهمیدم چرا بعضی زن‌ها انقدر از جیغ‌زدن لذت می‌برن؟!) از صبح داره بی وقفه می‌باره؛ نه مثل روزای قبل که کم‌جون و هرازگاهی بود. انگار که دلش پر باشه، پنبه‌پنبه می‌باره، با شدت و پیوسته... و این دقیقا همون چیزیه که از زمستون می‌خوام: سنگین، سرد، سفید و ساکت... خدایا شکرت انقدری عمر کردم که دوباره بارش برفی ببینم که حس کنم داریم زیرش مدفون می‌شیم! *با بچه همسایه رفته بودیم برف‌بازی - ببین محبوبم میومدی یا نمیومدی من باید به‌هرحال با این وروجک می‌رفتم بیرون! - برف پودری رو تو دستامون جمع می‌کردیم با یه شماره و فریاد آهنگین"وقتِ بَـــــرفههه" جناب جیمی نوترون پرتاب می‌کردیم هوا...کجا؟ اول کوهستان :) ای روز بــــرآ......
ما را در سایت ای روز بــــرآ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8aranellas4 بازدید : 77 تاريخ : جمعه 21 بهمن 1401 ساعت: 22:05

- تو خسته نشدی؟ گردنت درد نگرفت؟ چی پیدا کردی اون‌جا ولش نمی‌کنی؟ - اوهوم! - ممنون از توجهت! - ... - بد نیست چند وقت یه بار اطرافتو نگاه کنی با دنیا بیشتر آشنا شی. - این دنیا؟ مگه چیزی هم برای دیدن داره؟ همه جا دیواره! - اون‌جا...اون روبه‌رو یه نقشه هست، میبینی؟ اون خشکی بزرگ رو که دور تا دورش آبه...دیروز شنیدم داشت می‌گفت یه جزیره اون‌جاست فقط با یه ساختمون. پایین صخره‌ها موج اقیانوس به سنگ‌ها می‌کوبه و همه جاش پر از آبشار و رودخونه‌اس. - اوهوم! - واقعا که! من به درک لااقل به چشم خودت رحم کن! - تو حرفاشو باور می‌کنی؟ اصلا خودش تا حالا از این‌جا بیرون رفته؟ - اگه یه‌کم به خودت استراحت می‌دادی می‌دیدی که بعله. تازه، دریا رو هم دیده. - تو دیگه خیلی به حرفاش اعتماد داری! - اوناهاش بابا! عکسشو گذاشته اون‌جا! - فعلا که نشسته وَرِ دلِ ما! هی میاد این‌جا شیشه و کتاب می‌ذاره برمیداره! - تو اصلا حواست بود دیشب اومد به چه اسمی صدات کرد؟ - نه بابا! برای ما اسم هم گذاشته؟ این دیگه زیادی تو اتاق مونده! این‌جا نوشته آدما بیشتر از دو سه روز نمی‌تونن تنهایی خودشونو تحمل کنن. - ولی تنها نیست که... - چرا تنهاست. آدمی که هی با خودش حرف بزنه، آواز بخونه یا برای همه‌چی اسم بذاره، تنهاست. - من می‌ترسم همین روزا شروع کنه با ما صحبت کردن. به نظرت اگه جوابشو بدیم چی میشه؟ - شاید جیغ بزنه! البته نصف این کتابا تخیلیه...احتمالا زمینه‌شو داره! - اینارو می‌خونه چون مطمئنه واقعی نیست. اون چی بود راجع‌به تنهایی گفتی؟ - گفتم آدما نمی‌تونن تنها بمونن؛ حتی اگه همیشه آرزو داشته باشن تو یه جزیره زندگی کنن که فقط یه ساختمون داره! حتی اگه بخوان برن تو فضا یا زمان گم شن. - پس چرا هی زور می‌زنن از همه فا ای روز بــــرآ......
ما را در سایت ای روز بــــرآ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8aranellas4 بازدید : 83 تاريخ : جمعه 21 بهمن 1401 ساعت: 22:05